این کاخ که میبینی گاه از تو و گاه از من
جاوبد نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من
گردون که نمی گردد بر کام کسی هرگز
گیرم که تواند شد گاه از تو گاه از من
کبکب به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست
بیهوده چرا نالی گل از تو گیاه از من
--------------------------------
گرگ اجل یکایک از این گله می برد
و این گله را نگر که چه آسوده می چرد