سلام
امیدوارم در اوایل سال، بهار رو جاودانه کرده باشید. بهترین فکرها رو براتون آرزو می کنم.
از این پس جهت مراجعه به وبلاگ کانون انتظار (ویژه نامه انتظار) به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://www.entezar.rayangard.com
سال خوبی داشته باشید.
بدرود.
این کاخ که میبینی گاه از تو و گاه از من
جاوبد نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من
گردون که نمی گردد بر کام کسی هرگز
گیرم که تواند شد گاه از تو گاه از من
کبکب به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست
بیهوده چرا نالی گل از تو گیاه از من
--------------------------------
گرگ اجل یکایک از این گله می برد
و این گله را نگر که چه آسوده می چرد
ویژه نامه انتظار پس از ماهها رکود شروع به فعالیت کرد.
این ویژه نامه و نویسندگان آن با اقدامی نو و هدفی والا شروع به فعالیت در زمینه های علمی ، فرهنگی و اجتماعی نمودند.
امیدوارم کسی سنگ پیش روی آنها نیاندازد و رکود را در این ویژه نامه نبینیم. با آرزوی موفقیت برای ایشان.
سلامی با عشق و صفا و صمیمیت به سویت می رستم تا پیام آور سلامم، سلام تو را با مهربانی برایم به ارمغان بیاورد.
ای مهتاب آسمانها! ای نور دیده ی چشمها!
تا زنده ام انتظارت را می کشم.
آرزو دارم به تمام خواسته هایم برسم که مهمترین آنها ، ظهور توست که کلید همه دردها و برآورده شدن همه حاجتهاست.
ای همه هستی من!
در نگاه مهربان تو، عشق به معنای زندگی ست و عاشقی در واژه ی زیبای تو به معنای پرستش است.
به یک وبلاگ سر زدم و با دیدن مطلبی با عنوان دلتنگی، مطلب زیر بزبانم آمد
ای عاشق دلشکسته
کوشا و بال و پر شکسته
ای دلدار غم آغشته
گمراه و سر گشته
آرامش از آن خداست
نیازمند بنده خداست
رو بخالقت انداز
محرمت را بگو نیاز
حق به دل نفس و ایمان دهد
مشکلت را بدل آسان دهد
راه پیش رویت گذارد نکو
پلک بهم می گذاری که او
خالق است و یکتا ، یار بنده است تنها، نیست جز او بفکر ما،حل کند مشکل شما.
هر وقت به وبلاک سر میزنم. میبینم آمار بازدید زیاده ولی کسی همت سلام نداره، نای سلام ندارین ها...
کودکی بودم زلال و پاک ، هم چون آب
روز و شب می گذشت از نگارم ، چون باد
شبهای عاشورا می نشستم پای منبر
دوست داشتم بریزم اشک ، مثل خون از خنجر
سوخت دلم و سالها گذشت
اما از دیدگانم هیچ نریخت اشک
حال می فهمم که وجودم حسینی نیست
این زبان است که گویای نام حسین است
کاش دلـم هم حسیــنی(ع) میگشت.
در یک آن اتفاق افتاد. نمی تونستم دم و بازدم داشته باشم.
انگار شُش هام بهم چسبیده بوند. حس کردم دارم میمیرم.
باخودم گفتم دیگه وقت ندارم. شروع کردم به خوندن آیه الکرسی(توی دلم).
گناهام یادم اومد. که...
زندگی لحظه ایست کوتاه و جبران ناپذیر، چرا سعی می کنیم وظایف امروز را به فردا بیاندازیم.
برای شما هم پیش میاد ، نذارید اون روز با حسرت روزهای گذشته بیاد سراغتون.
شاید لحظه ی مرگ برای شما به عقب بر نگرده!
بدرود.
هر آنچه زخود گویم ز کفر است
ز بینش در زنان بی حجاب است
گناه امر در نامه ی اعمالشان بود
که همچون تیر از کمان بر قلب من بود
که شیطان با کمانش در کمین است
بنی آدم که بیند دام بر زمین است
دلم گوید برو یاد خدا کن
ولی شیطان نمی گوید برو او را صدا کن
به ظاهر خدایم ، خداییست یگانه
به باطن شیطان در وجودم جاودانه
زبان تلخ غیبت عاسی ام کرد
بیان بی ادب ز شیطان تلخ ترم کرد
حسادت در وجودم شعله ور گشت
خانواده، ز دستم بی خانمان گشت
به شبها خورده ام بسیار کباب ها
نگفتم چه کردید دیشب همسایه ها
که ناگه بدیدم افتاد پدر دوست
ز علت یافتم، فهمیدم نداشت گوشت
من آنم که رستم گفت فرزند زالم
من آنم که از کافر بودنم پشیمانم
و شیطان بسته است دست و پایم
کشان می کشد و می خندد بر گریه هایم
خدا یا شکر تو ، نعمت داده ای خیلی فراوان
مهربان و بخشنده ای چون خود، قطره باران
همانا داده ای ماهی بسیار مبارک
همانا بسته ای شیطان به بندت
که شاید روزی افتد به پایت.
دستی به ضریح مهربانی زده ام
قفلی به لب از غم نهانی زده ام
خرسندم از این که چون کبوتر با دوست
حرفی به زبان بی زبانی زده ام
در چشم من آیینه علی ، آب علی است
مهتاب علی مهر جهانتاب علی است
خون سر او به متن سجاده نوشت
مظلوم ترین شهید محراب علی است
مهر است و وفا و همدلی ، کیش علی
قربان دل معرفت اندیش علی
افتاد اگر زمین به پایش ، نه عجب
بر خاک نشست آسمان پیش علی