بهار آمد ، بهار سبز یکتا بهاری از مهـــر دلها
سواری ، بر کوی نسیم با شمیم عطـر گلها
زمین سرد منـقلب گشت ز مهردلان ، روی گرداند شرمنده گشت
زمین و خلقت از آن اوست به اذنش ، رنگش پریـــــد سبزینه گشت
زمین و زمان مکلفند تا کلامی به ذهنم آرند که دلی بدست آرم و دلم ز تنگی در آید.